گفتگو با خدا 2
خدایا ،گفتم خسته ام گفتی :لاتَقنَطوا مِن رَّحمَةِ اللهِ... {از رحمت خدا ناامید نشوید.} زمر 53
گفتم کسی نمی دونه توقلبم چی میگذره،گفتی:اِن...بین المَرء وَقبلة...{خدا حائل است میان قلبها.} انفال26
گفتم کسی را ندارم،گفتی:نحن أقربُ الیه من حبل الورید {ما از رگ گردن به شما نزدیک تریم.} ق16
گفتم ولی انگاراصلاٌ منو فراموش کرده ای،گفتی:فاذکرنی اذکرکم...{منو یاد کنید تا به یاد شما باشم.}بقره/ 152